کنج خاطرات(دلنوشته)
طنین صدا ها در گوشم می پیچند!!...
تصاویر مدام در حال گذرند!...
و این منم که در کنج خاطراتم در کنار تو زندگی می کنم!
تویی که عاشق بودی......!!!
الان نمی خواهمت!!
برو و با همانی باش که به من ترجیهش دادی!!
من همانی را دوست دارم که در خاطراتم است!
همانی که مهربان بود...
و خالصانه دوستم داشت!
بگذار با همان زندگی کنم!!
نمی خواهم بفهمم که نیستی!
بگذار با همان خیالات خام زنده باشم!!!
با خاطره ی آن روزی که عشق را لمس کردم!!
روزی که گفتی دوستم داری و با هم عهد کردیم....
که تا پای مرگ با هم باشیم!!..
پس بگذار تا پای مرگ با خاطره ات زندگی کنم!!!!
بگذار که تا آخر در رویا هایم با تو باشم!!
بگذار فکر کنم.......
........هنوز هم دوستم داری!!
............
.......
....
.
.
بگذار فکر کنم.............!!
[ پنج شنبه 90/12/4 ] [ 10:58 صبح ] [ عاشق تنها ]
[ نظر
]