کمی درباره ی خودم...
دوستان عزیز...من تا به حال توی وبم فقط داستان و مطالب علمی و ...می ذاشتم...اما دیشب به سرم زد که کمی هم از خودم بنویسم ...
می دونم شاید برای خیلی از شما جالب نباشه...اما حداقل خودم کمی خالی میشم...
البته الان فعلا چندتا ماجرا و شرح حال این چند روزه ی خودم رو می نویسم تا بعد ببینم چی میشه...
شده تا حالا اونقدر کار رو سرتون ریخته باشه که دیگه نتونید فکر کنید؟!؟!؟
من نمی دونم این پژوهش های دانش اموزی و دانشجوی دیگه چه صیغه ایه که دبیر ها و استادا تا میان تو کلاس می گن برید تحقیق کنید تا 5 نمره ی عملی تون رو بگیرید...
حالا ای کاش فقط تحقیق بود...کلی هم مخلفات داره که شامل دفتر چه تحقیق و پاور پوینت و بروشور و چکیده و شناسنامه ی کار و محصول عمل و هزار تا چرت و پرت دیگه است!!
دیروز دوست صمیمیم که باهم داریم روی پروژه مون کار می کنیم از 10صبح اومده خونمون تا ساعت 8 شب پریروز هم من رفتم از ساعت 9 تا ساعت 4...
تازه هنوز هم کارمون تموم نشده ...دیروز که جاتون خالی هم خودمون هنگ کرده بودیم هم کامپیوترم...
بنده خدا از ساعت 9 صبح تا 11شب روشن بود...دیگه کلیک راست هم می کردم نیم ساعت بعد باز می کرد!!
خودمون هم که انقدر کار داشتیم که یادمون رفت داریم از گرسنگی میمیریم..
.آخر شب که دیگه هیچ کدوم اسم های هم دیگه رو هم یادمون نمی یومد...عین مرده متحرک شده بودیم...تازه مگه تموم شد؟!!؟!؟امروز باید دوباره برم بدم برامون پرینت بگیرن و هزار تا دنگ و فنگ دیگه و در اخر هم این جناب پژوهش رو با مخلفاتش باید بزاریم توی پوشه ی دکمه دار و با احترام و در کمال ادب تحویل بدیم!!!!!!!
بعدش هم برای جلو گیری از هرگونه بی احترامی به جناب پژوهش و مطالب علمی همه رو حفظ کنیم در طی یک کنفرانس پژوهشی با شکوه ارائه بدیم؟!!؟!؟!؟
از همه ی شما دوستان عزیز در خواست می کنم توی این ایام با شکوه سوگواری برای سلامتی من و دوستم بعد از ارائه ی جناب پژوهش دعا کنید..
.ممنون از همه ؟!!؟!
خوشحال می شم نظرات ارزشمندتون رو درباره ی اولین دست نوشته ام بگید!!!مرسی...