چاپ تی شرت طنز ,جالب و ... - دلنوشته های یه عاشق!
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته های یه عاشق!

پ ن پ


[ شنبه 90/8/21 ] [ 6:26 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

نی نی...

یک عالمه نی نی !!!


















 

[ شنبه 90/8/21 ] [ 6:23 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

اینو میگن تفاهم ...!

مرد از راه می رسه
ناراحت و عبوس
زن:چی شده؟
مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)
زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو!
مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه ....
لبخند می زنه
زن اما "می فهمه"مرد دروغ میگه: راستشو بگو یه چیزیت هست
تلفن زنگ می زنه
دوست زن پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره
زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم.شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم!
مرد داغون می شه
"می خواست تنها باشه"
...............................................................................
مرد از راه می رسه
زن ناراحت و عبوسه
مرد:چی شده؟
زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه)
مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش
زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه دو قطره اشک می ریزه
مرد اما باز هم "نمی فهمه"زن دروغ میگه.
تلفن زنگ می زنه
دوست مرد پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
(زن در دلش خدا خدا می کنه که مرد نره )
مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم!
زن داغون می شه
"نمی خواست تنها باشه"
.............................................................................
و این داستان سال های سال ادامه داشت و زن ومرد در کمال خوشبختی و تفاهم در کنار هم روزگار گذراندند... ...


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 1:15 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

سوالاتی که از مهندسین کامپیوتر در جمع دوستان و آشنایان پرسیده می

راوی اش خودم نیستم...

- این کامپیوتر ما ویروسی شده، چیکارش کنیم؟!
- الان یه کامپیوتر توپ تو بازار چنده؟
- این پسر من همش پای بازی کامپیوتره، مشکلی پیش نمیاد؟
- فیل... تر شکن تازه چی اومده؟
- چطوری میشه پسورد یکی رو فهمید؟ (یارو به عشقش شک داره!!!!)
- چطور میشه فهمید دخترم تو اینترنت چیکار می کنه؟
- این عکسای ما همش یهو پاک شده، بدبخت شدیم چیکار کنیم؟
- کامپیوتر من بالا نمیاد، چیکارش کنم؟
- کی میای پیش ما یه حالی به این کامپیوترمون بدی؟ سی دی های جدیدتم بیار!!!!!
- الان ویندوز چی خوبه؟!!!
- چطوری میتونم سریع تایپ یاد بگیرم؟
- یه لپ تاپ دست دوی مناسب توی دوستات کسی نمیفروشه؟؟؟
- به نظر تو رم بیشتر تو سرعت بازی تأثیر داره یا سی پی یو یا کارت گرافیک؟
- بخوام کامپیوترم رو ارتقاء بدم چقد پام در میاد؟
- الان بیل گیتس پولدارتره یا استیو جابز؟
- به نظر تو ممکنه قیمت کول دیسک از اینم پایین تر بیاد؟؟؟؟
- بخوام با کامپیوتر پول در بیارم چیکار کنم؟
- کلاس چی برم؟
- میگن نوکیا فلان مدل خوب آنتن نمیده ... اما من شکلشو خیلی دوس دارم ... حالا به نظرت چیکار کنم؟؟
- واسه این کامپیوتر ما مشتری سراغ نداری؟
- چرا من تو وصل کردن دوربین دیجیتالم به کامپیوترم مشکل دارم؟
- بلوتوث جدید چی داری؟ بفرست بیاد!!!!!!!!!!!
- اینترنت چنده؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
...
- و بالاخره: یکم این پسر ما رو نصیحت کن درس بخونه، اینجوری که این همش پای کامپیوتره، هیچی نمیشه آخرش!!!
.
.
و من ... اندیشه کنان ، غرق این پندارم که اون 140 واحدی که ما (با بدبختی!!!) پاس کردیم ، اینا کجاش بود؟
و نکته مهم تر اینکه با عدم پاسخگویی مناسب به پرسش های سوپرعلمی فوق، طرف پیش خودش میگه معلوم نیست 4 سال تو دانشگاه چه غلطی میکرده این بی  سواد!!!!


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 1:13 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

آیین عشق و زندگی به سبک کامپیوتری !





1. در زندگی و معاشرت با دیگران، نرم‌افزار باشیم، نه سخت‌افزار.

2. برای پسوند فایل زندگی اجتماعی و خانوادگی، از سه کاراکتر "ع"، "ش" و "ق"، استفاده کنیم نه چیز دیگر.

3. هیچ‌گاه قفل سی‌دی قلب مردم را نشکنیم که "تا توانی دلی به دست آور، دل شکستن هنر نمی‌باشد".

4. چنانچه در کاری شکست خوردیم، آن را "Shut Down" نکنیم بلکه آن را "Restart" کنیم.

5. برای مانیتور زندگی‌مان، بک‌گراند (Background) سبز یا آبی را در نظر بگیریم نه سیاه یا دودی.

6. برای سیستم قلبمان از مانیتورهای تخت و صاف (Flat) استفاده کنیم.

7. برای حل اختلافات زناشویی، روی گزینه "گذشت و ایثار"، دابل کلیک (Double click) کنیم.

8. برای فایل‌های اسرار زندگی‌مان، پسورد (password) بگذاریم و آن را مخفی (Hidden) کنیم.

9. همواره پیش از سخن گفتن، سی پی یوی فکرمان را به کار بیندازیم.

10. بر صفحه مشکلات مردم، کلید F1 باشیم و آنان را کمک و راهنمایی (Help) کنیم.

11. اگر شخصیت ما بزرگ و والاست، این نوع شخصیت، نباید به ما اجازه دهد که با هر کسی چت (Chat) کنیم و هر کسی با ما چت کند.

12. اگر از کسی بدی و کم‌لطفی دیدیم، آن را "Save" نکنیم بلکه آن را "Delete" نماییم و حتی آن را از ریسایکل‌بین (Recyclebin) قلب مان کاملاً محو کنیم.

13. به دیگران اجازه ندهیم در "سی دی رام" زندگی‌مان هر نوع "سی دی" را که بخواهند، قرار دهند.

14. خانه و دفتر کارمان، به روی مردم نیازمند، "Open" باشد.

15. تا حرف کسی تمام نشده، اسپیکر (Speaker) خود را روشن نکنیم.

16. در زمان ناتوانی، درماندگی و تاریکی زندگی دیگران، کلید "Power" برای آنان باشیم.

17. در سایت زندگی شخصی‌مان، یک رُوم (Room) به نام مشکل‌گشا (Moshkelgosha) بسازیم تا دیگران با ما چت (Chat) کنند.

18. هنگام مشاهده خوبی‌ها و نیکی‌های دیگران، بلافاصله کلید پرینت اسکرین (Print Screen) را بزنیم و از آن ها تصویر بگیریم.

19. فایل‌های مهم زندگی خود را گاه به گاه، اسکن (Scan) کنیم تا اگر به ویروسی آلوده شده باشند، سریعاً مشخص شود.

20. نگذاریم هر کسی در رُوم (Room) زندگی‌مان چت نماید و در این صورت، او را ایگنور (Ignore) کنیم.

21. چشم‌های مان را به روی عیب‌های پنهان مردم، "Close" کنیم.

22. گاه و بی‌گاه، کامپیوتر زندگی‌ ما هنگ (Hang) می‌کند که باید آن را با "فکر"، "مشورت" و "برنامه‌ریزی"، ری‌استارت (Restart) کنیم.

23. برای کپی گرفتن از دیسکت زندگی دیگران، نخست آن را ویروس‌یابی و سپس ویروس‌کشی کنیم.

24. مواظب باشیم که رایانه زندگی زناشویی‌مان، ویروس غرور و لج‌بازی به خود نگیرد که در این صورت، ممکن است هیچ آنتی‌ویروسی نتواند آن را از بین ببرد.

25. فایل‌های مهم زندگی خود را گاه به گاه، اسکن (Scan) کنیم تا اگر به ویروسی آلوده شده باشند، سریعاً مشخص شود.

26. اگر می‌خواهیم در زندگی خویش موفق و خوشبخت باشیم، باید خودمان زیرمنوهای Programs را دقیقاً تنظیم کنیم و نباید بگذاریم که دیگران این کار را برای ما انجام دهند اگر چه می‌توانیم در این زمینه، با آنان مشورت کنیم.

27. پیش از پرینت گرفتن از سخنان مان، پیش‌نمایش چاپ (print preview) آن را مشاهده کنیم.

28. اگر روزی رایانه زندگی ما با همسرمان هنگ کرد، سه کلید "کنترل اعصاب"، "انصاف" و "دلیل عصبانیت" را بزنیم.

29. هارد مغز خود را از برنامه‌های غیرمفید، پر نکنیم، تا فضا را برای نصب برنامه‌های مفید، تنگ ننماییم.

30. برای این که از دیدن مانیتور زندگی، بیشتر لذت ببریم، کارت گرافیک بالا برای آن تهیه کنیم.

31. اگر لازم است که مانیتور رایانه ما دارای رنگ‌های متنوع و متعدد باشد، ولی مانیتور ارتباطات ما با مردم، حتماً باید یک‌رنگ باشد.

32. در خطاطی کامپیوتری، از برنامه "کِلْک" هم می‌توانیم استفاده کنیم اما در خطاطی زندگی، از برنامه "کَلَک" نباید استفاده کنیم.

33. بکوشیم تا خوش اخلاقی را به جای این که در رم (Ram) و حافظه موقت داشته باشیم، در رام (Rom) و حافظه پایدار داشته باشیم تا در هنگام آغاز (Start) ارتباط با دیگران، آن را به کار گیریم.

34. در کیس (Case) مستکبران و زورمداران، "سی دی رام" نباشیم بلکه "سی دی ناآرام" باشیم.

35. قانون کپی‌رایت زندگی اجتماعی به ما اجازه نمی‌دهد که سی دی بدی‌ها و عیب‌های دیگران را رایت کنیم.

36. در سایت زندگی، همیشه لینکِ (Mahabbat) داشته باشیم و هیچ گاه برای این سایت، فیلتر نگذاریم.


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 1:3 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

کوزه ترک خورده فقط به یک درد می خورد

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است.

کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "
مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. "
موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش... گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.
مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟ "

[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 12:54 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

نقاشی دست های دعاگو

 

در قرن 15 در روستای کوچکی در نزدیکی نورمبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می کردند.
پدرشان برای امرار معاش 18 ساعت در روز کار می کرد . علیرغم شرایط سختی که داشتند ، دو برادر در این خانواده رویایی داشتند. آرزوی هر دو این بود که هنر بخوانند ، اما آنها به خوبی میدانستند که پدر آنها قادر نیست هر دوی آنها را برای تحصیل به نورمبرگ بفرستد..
بالاخره بعد از بحث های طولانی ، هر دو نقشه ای کشیدند و تصمیم گرفتند شیر یا خط بندازند و بازنده آنها در معدن کار کند و مخارج تحصیل برادر دیگر را بدهد .
بعد زمانی که برنده درسش تمام شد ، او مخارج تحصیل برادر دیگرش را با کار در معدن مهیا کند.
آنها در روز یکشنبه صبح بعد از کلیسا شیر یا خط انداختند و آلبرشت برنده شد و راهی نورمبرگ شد.
آلبرت هم در معدن مشغول به کار شد و مخارج تحصیل او را تهیه کرد.
سیاه قلم های آلبرشت ، نقاشی های رنگ روغن او همه به مراتب از کارهای اساتید او بهتر بودند.
زمانی که او درسش تمام شد پول زیادی به دست آورد.
وقتی این هنرمند جوان به روستایش بازگشت ، خانواده اش برای بازگشت او مهمانی گرفتند.
بعد از صرف غذای شاد و خاطره انگیز ، آلبرشت برای تشکر از برادرش به خاطر تمام کارهایی که او برایش انجام داده بود از جایش بلند شد و گفت : آلبرت حالا نوبت توست ! حالا تو میتوانی به نورمبرگ بروی ورویایت را واقعیت ببخشی ، و من از تو حمایت خواهم کرد .
همه سر ها به سمت آلبرت که داشت به آرامی گریه می کرد برگشت.
آلبرت در حالی که گریه می کرد سرش را تکان داد و پشت سر هم گفت : نه.... نه... نه.
سرانجام آلبرت بلند شد و اشکهایش را از روی صورتش پاک کرد و رو به چهره کسانی که دوستشان داشت گفت : نه برادر !! من نمی توانم به نورمبرگ بروم. برای من خیلی دیر است . ببین 4 سال کار در معدن با دستهای من چه کرده است !!
آلبرشت برای ارج نهادن به زحمات برادرش آلبرت عکس دستهای فرسوده آلبرت را در حالی که انگشتان او رو به آسمان بود کشید.
او اسم این اثرش را " دست ها " گذاشت .
به زودی همه جهان متوجه این شاهکار بزرگ شدند و اسم آن را به " دست های دعا گو " تغییر دادند.
و حالا بیشتر از 450 سال میگذرد و صد ها پرتره زیبا ، آبرنگ و گراور های مسی و ... از او در همه موزه های جهان می باشد. اما بیشتر مردم فقط با کار " دست های دعا گو " بیشتر آشنا هستند .
------------------------------------------------------
باز هم حرفی از برادر فداکار زده نشده.
همه از تابلوی بی نظیر حرف میزنند
این هم عکس اون نقاشی:

 


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 12:36 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

پایان نامه ی خرگوشی!!

 

یک روز آفتابی، خرگوشی خارج از لانه خود به جدیت هرچه تمام در حال تایپ بود. در همین حین، یک روباه او را دید.

 

روباه: خرگوش داری چیکار می کنی؟

 

خرگوش: دارم پایان نامه می نویسم.

 

روباه: جالبه، حالا موضوع پایان نامت چی هست؟

 

خرگوش: من در مورد اینکه یک خرگوش چطور می تونه یک روباه رو بخوره، دارم مطلب می نویسم.

 

روباه: احمقانه است، هر کسی می دونه که خرگوش ها، روباه نمی خورند.

 

خرگوش: مطمئن باش که می تونند، من می تونم این رو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا.

 

خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد. در همین حال، گرگی از آنجا رد می شد.

 

گرگ: خرگوش این چیه داری می نویسی؟

 

خرگوش: من دارم روی پایان نامم که یک خرگوش چطور می تونه یک گرگ رو بخوره، کار می کنم.

 

گرگ: تو که تصمیم نداری این مزخرفات رو چاپ کنی؟

 

خرگوش: مساله ای نیست، می خواهی بهت ثابت کنم؟

 

بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند. خرگوش پس از مدتی به تنهایی برگشت و به کار خود ادامه داد.

 

حال ببینیم در لانه خرگوش چه خبره در لانه خرگوش، در یک گوشه موها و استخوان های روباه و در گوشه ای دیگر موها و استخوان های گرگ ریخته بود. در گوشه دیگر لانه، شیر قوی هیکلی در حال تمیز کردن دهان خود بود.

 

نتیجه:
هیچ مهم نیست که موضوع پایان نامه شما چه باشد، هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخوری در مورد پایان نامه تان داشته باشید، آن چیزی که مهم است این است که استاد راهنمای شما کیست؟

 


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 12:33 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

با چه کسانی نباید ازدواج کرد.

 

جفری اچ لارسن (Jeffry H Larson) کارشناس مسایل خانواده می نویسد: طی پنج سال گذشته به بررسی و مرور نتایج تحقیق درباره عواملی پرداخته ام که به تشکیل یک زندگی مشترک رضایت بخش و استوار می انجامد. این بازخوانی نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی خاصی وجود دارند که می توان آن ها را قبل از ازدواج شناسایی کرد و از طریق آن ناموفق بودن یک ازدواج را پیش بینی نمود.

حالا باید ببینیم این خصوصیات چه هستند و چه افرادی در فهرست «کسانی که نباید با آن ها ازدواج کرد» قرار می گیرند
تحقیقات نشان داده است که اگر شخصی بیش از حد افسرده، کمرو، مضطرب، متخاصم، تکانشی (کسی که بدون فکر کردن عمل می کند) و یا در برابر فشارهای روحی آسیب پذیر باشد، برای ازدواج شخص مناسبی به نظر نمی رسد، ضمن این که در چنین مواردی این فرد باید روان درمانی شود.
در فهرست زیر به چند موقعیت و چند نوع از افرادی که دارای ویژگی های نه چندان مثبت هستند، اشاره شده است و البته بهترین توصیه در چنین شرایطی، ازدواج نکردن است!
1- اگر یکی از شما به طور خستگی ناپذیری چنین سوالاتی را مطرح می کند: «مطمئنی که دوستم داری؟» یا «واقعاً برایت اهمیت دارم؟» (تیپ تأیید خواه).
2- اگر زمانی که با هم هستید بیشتر وقت شما به جر و بحث و مخالفت می گذرد. (رابطه عشق-تنفر)
3- اگر با وجود این که زمان بسیاری را با هم می گذرانید، واقعاً یکدیگر را به عنوان یک فرد نمی شناسید یا با افکار یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنید.
4- اگر با پدر و مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما «درست شبیه» این والد نامطلوب شما است.
5-اگر دلیل ازدواج شما، یافتن کسی است که برایتان «مادری» یا «پدری» کند.
6-اگر احساس می کنید که تصمیم به ازدواج از طرف پدر یا مادر همسر آینده تان به شما تحمیل شده است.
7- اگر مدام جملاتی مانند این در سرتان می چرخد: «شاید همه چیز بعد از ازدواج درست شود.»
8- اگر فرد مورد نظرتان می خواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کنید و یک زندگی اجتماعی تازه برپا کنید. (تیپ مالکیت طلب).
9- اگر او همه تصمیم های مهم در رابطه با شما را به تنهایی اتخاذ می کند و شما از این کار او بسیار ناخشنودید. (تیپ فرمانده)
10- اگر او بارها «از کوره در می رود» و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق است.
11- اگر احساس می کنید برای ازدواج، توسط فرد مورد نظرتان تحت فشار قرار گرفته اید.
12- اگر این فرد شما را از نظر روحی و عاطفی آزار می دهد.
13-در نهایت سه توصیه برای شما دارم که می توانند در جلوگیری از ازدواج با چنین ویژگی هایی مفید باشند:
14- بیاموزید که این ویژگی ها را در خود و دیگران تشخیص دهید و تا حد امکان قبل از ازدواج، درپی درمان آن باشید. به خاطر داشته باشید که ازدواج مشکلات شخصیتی را حل نمی کند که هیچ، در بسیاری از موارد آن ها را شدیدتر هم می کند.
15- در سن پایین ازدواج نکنید.
16- قبل از ازدواج به خوبی با شخص مورد نظر خود آشنا شوید.


[ پنج شنبه 90/8/19 ] [ 12:32 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]

عجب

گدا های امروزی...


[ جمعه 90/8/13 ] [ 6:57 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5      >