چاپ تی شرت یک شبی مجنون نمازش را شکست - دلنوشته های یه عاشق!
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته های یه عاشق!

یک شبی مجنون نمازش را شکست

یک شبی مجنون نمازش را شکست   .........    بی وضو در کوچه لیلا نشست


عشق انشب مست مستش کرده بود   .........   فارغ از جام الستش کرده بود


سجده ای زد بر لب درگاه او    ..........   پر ز لیلا شد دل پر آه او


گفت یا رب از چه خوارم کرده ای    ........   بر صلیب عشق دارم کرده ای


جام لیلا را به دستم داده ای     ........   وندر این بازی شکستم داده ای


نشتر عشقش به جانم میزنی  .......   دردم از لیلاست آنم میزنی


خسته ام زین عشق ، دل خونم مکن ........... من که مجنونم تو مجنونم نکن


مرد این بازیچه دیگر نیستم ............. این تو و لیلای تو...من نیستم


گفت: ای دیوانه لیلایت منم ........ در رگ و پیدا و پنهانت منم


سالها با جور لیلا ساختی ....... من کنارت بودمو نشناختی


عشق لیلا در دلت انداختم .......... صد قمار عشق یک جا باختم


کردمت اواره ی صحرا نشد ....... گفتم عاقل میشوی اما نشد


سوختم در حسرت یک یا ربت ...... غیر لیلا بر نیامد از لبت


روز و شب او را صدا کردی ولی ....... دیدم امشب با منی گفتم بلی


مطمئن بودم به من سر میزنی ........ در حریم خانه ام در میزنی


حال این لیلا که خوارت کرده بود ....... درس عشقت بی قرارش کرده بود


مرد راهش باش تا شاهت کنم ......... صد چو لیلا کشته راهت کنم


[ یکشنبه 90/8/22 ] [ 9:39 عصر ] [ عاشق تنها ] [ نظر ]